← RETURN TO ADVOCACY LIBRARY

عقب راندن های اجباری در اِوروس

گزیده ای از گزارش توسط موبایل اینفو تیم


الف. مقدمه

موبایل اینفو تیم (تیم سیار اطلاعات یا MIT ) یک سازمان مردمی در شمالِ یونان است که در تهیه اطلاعات و حمایت فردی برای پناهجویان فعالیت دارد. در سال ۲۰۱۸، این سازمان اقدام به گرد آوریِ شهادت از افرادی کرد که به اجبار از یونان به ترکیه عقب رانده شده بودند. عقب راندن، اصطلاحی است برای توضیحِ مجموعه اقداماتی که توسط مقاماتِ یک کشور برای جلوگیری از پناهنده شدن مردم در آن کشور انجام میشود. این کار با عقب راندنِ اجباریِ مردم به سمت کشور قبلی که از آن آمده اند، صورت میپذیرد. این اقدام به طور مستقیم تمامِ قوانین ملی و بین المللی را نقض میکند. به همین خاطر، موبایل اینفو تیم دست به کار گردآوریِ مدارک و مستندات از افرادی شد که به اجبار به ترکیه بازگردانده شده بودند. با بررسیِ همین پرونده ها، موبایل اینفو تیم برای اولین بار به گستردگی این مشکل و حقوق پایمال شده مرتبط با آن در منطقه اِوروس(Evros)، دست پیدا کرد. به جای ارائه خدماتِ پناهندگی، پرسش شوندگان، اکثراً، سرقت، لَت و کوب و به زور عقب رانده شدن به آن سوی مرز را تجربه کرده بودند.

به عنوان سازمانی که ارائه دهنده اطلاعات و حمایت در طول پروسه پناهندگی است، وظیفه خود میدانیم که موکلین خود را در مورد حقوق شان در یونان مطلع سازیم و هنگامیکه این حقوق پایمال میشود، از جانبِ آنها اعتراض کنیم. به همین خاطر، MIT به دنبالِ اینست که صدایِ این جامعه باشد و همچنین مستنداتی به گزارش های پیشین در این مورد بیافزاید. از طریقِ انتشارِ این گزارش، MIT به دنبالِ روشنگری بیشتر در مورد شرایط در مرز اِوروس و نقضِ حقوق بشر در آنجاست.


ب. شهادت های عقب رانده شدن

مهمترین یافته از این شهادت ها فهم این موضوع است که از زمانی که MIT آغاز به جمع آوری این شهادت ها در آگوست ۲۰۱۸ کرده است، پیشگرداندن مرتباً در مرز، انجام شده است. و اینکه بسیاری از این دسته اقدامات، از یک الگوی عمومی پیروی میکنند. این در واقع احتمالِ اینکه پناهجویان به صورتِ سیستماتیک و هدایت شده به عقب رانده شده اند را تقویت میکند. دست داشتنِ مقاماتِ یونانی و به کار بردن خشونت توسط آنها حائزِ اهمیتی حیاتی است. تقریبا در تمامِ شهادتهایی که MIT گردآوری کرده، پرسش شوندگان، حدی از رویارویی با پلیس را گزارش کرده اند. اقداماتِ پلیس از تسلیمِ افراد به کوماندو ها گرفته تا خشونت و سرقت مستمر توسط خود پلیس متغیر است. از این شهادت ها چنین بر می آید که حداقل بخشی از پلیسِ یونان در این منطقه، رویکردی سیستماتیک در پیش گرفته است که به جمع آوری، دستگیری و تحویلِ پناهجویان به گروههایی که درنهایت، آنها را به آن سوی مرزها عقب میرانند، منجر میشود. مقامات به جای هدایتِ پناهجویان به مسیر های رسمی، با اخراج سیستماتیک آنها به آن سوی مرزها، قوانینِ ملی و بین المللی را زیر پا میگذارند.

عموماً، پاسخ دهندگان، ۴ مرحله مشابه از پیش رانده شدن را تجربه کرده اند.

  • دستگیری و نگهداری توسط پلیس یونان درون مرزهای یونان
  • بازداشت و مصادره دارایی های شخصی
  • جابجایی و انتقالاتِ از پیش هدایت شده
  • اخراج گروهی به آنسوی رودخانه اِوروس

مراحل بالا با جزییات بیشتر به همراه گزیده هایی از شهادت های پاسخدهندگان، در ادامه رسم شده است که برای نشان دادنِ شباهت ها و الگویی است که در تجربه همه آنها یکسان است.


۱. دستگیری و نگهداری

روریارویی با پلیس یونان، باید در واقع فرصتی استثنایی برای پناهجویان در جهت ابرازِ نیت پناهندگی و دسترسی به روند مربوط به آن باشد. تحتِ شرایط معمول و قانونی، پلیس یونان، با پناهجویان در سرزمین یونان مواجه میشود، آنها را به اداره پلیس و یا اولین مرکزِ پذیرش همراهی میکند، اطلاعات شخصی آنها را میگیرد و درخواست پناهندگی آنها را ثبت میکند. هر چند که عموماً روند قانونی نادیده گرفته میشود. گزیده هایی از شهادت ها که در پی آمده، نمایان میسازد که در واقع پس ازینکه پاسخ دهندگان برای اولین بار پلیس را میبینند، چه اتفاقی می افتد، دستگیری شان به کجا ختم میشود و چگونه رویارویی آنها با پلیس به تجربه به عقب رانده شدنِ آنها منتهی میشود.

«وقتی رسیدیم، پلیس پیشاپیش منتظر ما بود»

از راه زمینی وارد یونان شدیم و حدود ۷ کیلومتر را پیاده روی کردیم. ۱۵ نفر بودیم، مرد و زن و بچه. وقتی به تونل زیر خیابان اصلی رسیدیم، ۸ نفر از ما تصمیم گرفتند وارد شوند و بقیه منتظر وسیله (خودرو) ماندند. وقتی وارد شدیم، پلیس منتظر ما بود. دستگیر شدیم و یکی از مرد ها را کت بسته نگه داشتند. با باتون های الکتریکی کتک اش زدند و متعلقاتش را از هم دریدند. نسبت به آن مرد، احساس همخانواده بودن میکردیم. بنابراین خیلی ترسیدیم، با خود فکر میکردیم با ما چه خواهند کرد
— H.O.
«از لابلای درختان، مانندِ ارواح پدیدار گشتند»

اولین بار، دو خانواده با هم سفر میکردیم (به همراه چندین کودک). همه ما اهل سوریه هستیم. ۴ بعدازظهر، استانبول را به سمت دهکده مرزی اِدرین ترک کردیم. هوا به قدری سرد بود که مجبور شدیم، برای ۳ روز در ادرین بمانیم، چراکه شرایط جوی اجازه گذر از رودخانه را نمیداد. تا اینکه در یک لحظه شانس گذر یافتیم. وقتی به آنسویِ رودخانه رسیدیم توسط پلیس ـ که لباس نظامی به تن داشت ـ دستگیر شدیم. ظلمات بود، چیزی حدود نمیه شب. توسطِ درختان محاصره شده بودیم و تپه بزرگی روبروی ما بود. از لابلای درختان، مانندِ ارواح پدیدار گشتند. نفس عمیقی کشیدیم. سپس آنها تلاش کردند که ما را بترسانند و بچه ها را مرعوب کنند
— I.H.

۲. بازداشت، سرقت و محرومیت از آزادی

پس از دستگیری توسط پلیس، خیلی از پناهجویان تا ساعت ها بدون آب و غذا در بازداشت بوده اند. بدون اینکه بدانند چرا بازداشت شده اند و بدون حقی که بتوانند برای پناهندگی تقاضا بدهند. در بازداشتگاه ها و ادارات پلیس، پاسخ دهندگان معمولا باید ساکت می بودند و جلوی همدیگر لخت میشدند (برای تعویض لباس). وسایل شخصی آنها هم از آنها ستانده میشده است.

S.S. به همراه همسر و پسر جوان اش و دو خانواده دیگر، پس از گذر از رودخانه اِوروس و ۵ ساعت پیاده روی دستگیر شده بودند.

«همسرم از آنها شیر خواست ولی آنها جواب منفی دادند»

پلیس یونان هویدا شد. از آنها خواهش کردیم که ما را به ترکیه بازنگردانند. او [پلیس یونان] گفت که این کار را نخواهند کرد، بنابراین به همراه آنها سوار خودرو شدیم. ما تنها سه خانوار بودیم و همه ما جا شدیم. او نیم ساعت راند تا به محلی در نزدیکی رودخانه رسیدیم. ما را به مکانی چسبیده به یک پایگاه نظامی بردند. چیزی شبیه به یک جفت کمپ. حدود ۱ بعدازظهر بود. آنجا، همه ما را در یک اتاق کوچک نهادند، همچنین کودکان و زنان را. پیش از ورود به اتاق بازرسی شدیم و وسایلمان را گرفتند. مانند یک بازداشتگاه درون یک پایگاه نظامی بود. چیزی درون اتاق نبود. پسرم خیلی گریه میکرد. همسرم از آنها شیر خواست ولی آنها جواب منفی دادند. هر نیم ساعت پلیس افراد جدیدی را می آورد که جزو گروه ما نبودند. نهایتا به همراه ۶۰ تا ۷۰ نفر دیگر در یک مرکز نگهداری بودیم. از تمام دنیا: افغانستان، پاکستان، سوریه و غیره. خود اتاق بسیار بدبو بود و پسرم مرتباً گریان بود. کنار درب آشغال ریخته بودند. بچه گریست و گریست و همسرم همینطور
— S.S.

H.O. از تجربه ای مشابه برای ما گفت. اینکه برای تهیه شیر از شیرخشکی که بهمراه داشت، درخواست آب کرده بود.

«زمانیکه درخواست آب کردیم، بخدا سوگند، گفتند از آب مستراح بنوشید»

سپس ما را به مرکز فرماندهی شان در نزدیکی مرز بردند. تفتیش کردند و در زندان انداختند. پس از اینکه ما و همه کوله هایمان را بازرسی کردند، تلفن هایمان را از ما گرفتند. وقتی که تقاضای آب و غذا کردیم، هیچ چیز بهمان ندادند. با ما بسیار خشن رفتار میکردند. برای کودک ۸ ماهه ام (در آن زمان) تقاضای شیر کردیم، اما آنها نپذیرفتند. وقتی درخواست آب کردیم، بخدا سوگند، گفتند از آب مستراح بنوشید! گریستم و گفتم ’از کشور جنگ زده میاییم. آمده ایم که از حفاظت بین المللی برخوردار شویم و این چیزی است که میگیریم.‘ از آنها پرسیدم که چه کسی مسئول است. آنها گفتند که کاپیتان نیست و دم غروب میاید، سپس تصمیم میگیرند که با ما چه کنند
— H.O.

۳. جابجایی و انتقالاتِ از پیش هدایت شده

در خیلی از شهادت هایی که MIT گردآوری کرده، پناهجویان در مورد دستگیر شدن توسط پلیس، انتقال به بازداشتگاه و شبانه به گروه های کماندو و یا مردانی با ماسک های مشکی تحویل داده شدن، توضیح داده اند. هرچند که تعیین اینکه پلیس تا چه حد در روند عقب راندن دخیل است، سخت است. اما حداقل همدستی آنها در تحویل پناهجویان به گروه های کماندو روشن است. شاید حتی فعالانه عضوی از روند عقب راندن پناهجویان باشند. به همین خاطر تمرکز این فصل از گزارش بروی آنچه که در تمامِ شهادت ها شفاف است، خواهد بود. در موردِ دست داشتن پلیس یونان در انتقال و تحویل پناهجویان به گروه های غیر قانونی و احیاناً خشن تر.

A.J. و همسرش، ۳۰ دقیقه پس از گذر از رودخانه دستگیر شدند.

«به آن طرف رودخانه که رسیدیم، پلیس معمولی ما را به کماندوها تحویل داد»

آنها (پلیس) ما را کتک زدند، همه وسایلمان را گرفتند. کوله هایمان، گوشی هایمان، ۳ عدد آیپد داشتیم، ، و ما را به زندان انداختند. از آنجاکه زندان پر بود، ما را به مرز بردند. وقتیکه به رودخانه رسیدیم، پلیس معمولی ما را به کماندو ها تحویل داد. ماسک هایی که صورتشان را پوشانده بود زده بودند. از آنها خواستیم که وسایلمان را پس بدهند. در دستشان چوب داشتند. ما را زدند و گفتند: «در مورد وسایلتان صحبت نکنید.» و ما را درونِ قایق ها گذاشتند و به ما گفتند که با عبور از ترکیه به مرزهای ترکیه بازگردید. آنها حتی آب آشامیدنی را از ما گرفتند. که باعث شد ما از رودخانه آب بنوشیم، چونکه تشنه بودیم
— A.J.

ر. روشن است که میزان هماهنگی بین پلیس و این گروه های «دیگر»، زیاد به نظر میرسد. پاسخ دهنده R.A. به ما گفت که در حین مسیر به سمتِ رودخانه، درون خودرو شنیده است که پلیس با کوماندو ها در تماس بوده است. هنگامیکه به رودخانه رسیده اند. کوماندوها منتظر آنها بوده اند، تفنگ به دست.

«پلیس با آنها تماس گرفته بود و به آنها گفته بود در نزدیکی رودخانه منتظر بمانند»

کوماندوها، کسانی که ما را از مینی بوس به رودخانه رسانده بودند، و ما را سوار بر قایق ها کردند، ماسک به صورت زده بودند. آنها ستبر و تنومند و عضلانی به نظر میرسیدند. یونیفورم نظامیِ سبز تیره به تن داشتند، نمیشد موهایشان را دید. همه چیز جز چشمانشان پوشیده شده بود. همه ماسک داشتند، ماسک های سیاه. پلیس با آنها تماس گرفت و به آنها گفت که نزدیک به رودخانه در انتظار بمانند. وقتی که رسیدیم آنها آنجا بودند به همراه قایق هایی که قبلا آماده کرده بودند. خودرو بزرگی در نزدیکی آنها پارک بود. پنج نفر از آنها مسلح بودند، تفنگ هایی که به سمت مردم نشانه رفته بودند. همچنین سه نفر از آنها پناهندگان را چک میکردند تا ببینند کسی چیزی به همراه دارد یا نه. آنها تنها با ایما و اشاره با هم حرف میزدند. هیچ کلمه ای از آنها در نمی آمد. آنها همچنین با ما با اشاره ارتباط برقرار میکردند. ما اجازه صحبت کردن نداشتیم، نه با آنها و نه با یکدیگر
— R.A.

۴. اخراج گروهی به آنسوی مرز

اخراج گروهیِ پناهجویان به آنسوی رودخانه اِوروس، آخرین بخش از روند عقب راندگی است. پناهجویان عموماً پس از اینکه به گروهی از افراد که در کرانه رودخانه منتظرند، تحویل داده میشوند، درون قایق های کوچک جا داده میشوند و به آن سوی رودخانه در ترکیه فرستاده میشوند. این عملیات معمولا شبها انجام میشود، هنگامیکه چهره مرتکبین دیده نمیشود.

S.O. توسط پلیس یونان به دو مرکز نگهداریِ‌ مختلف فرستاده شد. در مرکز نگهداری دوم، مردانی که لباس استتار به تن و ماسک به صورت داشتند، وارد شدند. آنها همه را جمع کردند و به سمت مرز روانه کردند. اینجا بود که به آنسوی رودخانه عقب رانده شدند.

« بخدا سوگند که مانند یک فیلم سینمایی بود، وحشتناک بود»

در مرکز نگهداری دوم، که کنار مرز واقع شده،جایی که مردان استتار پوش ما را بردند، سه مرد که صورتشان پوشیده بود، به مرکز نگهداری وارد شدند. آنها با یک خودروی بزرگ آمدند و از همه ما خواستند تا سوار شویم. سپس آنها ما را به همراه کوماندوهایی که در خودرو کوچکتر ما را تعقیب میکردند، بردند. مدتی به دور خود میچرخیدیم و هنگامی که خورشید پایین رفت، جایی ایستادیم. کنار رودخانه، از ما خواستند که از خودرو پیاده شویم. به ما فشار می آوردند، ما را هل میدادند و با ما بدرفتاری میکردند. یک خانوم باردار آنجا بود که او را هل میدادند، چون سرشان داد میکشید. شوهرش آمد تا مانع شود، اما آنها او را با باتوم به باد کتک گرفتند. آنها ما را هل میدادند و میگفتند: «برو، برو مَلَکَه». آنها با ما همچون گوسفند رفتار میکردند. آنها ما را به درون گل و شُل هل میدادند. ما در تلاش بودیم که کودکان را بلند کنیم. به خدا قسم ، این واقعاً شبیه یک فیلم بود. وحشتناک بود، ما چیزی نمیفهمیدیم، نیمه شب بود. نمیدانستیم کجا برویم، چه بکنیم، فقط برای کمک فریاد میزدیم
— S.O.

S.S. تجربه مشابهی با مردان نقاب پوش در رودخانه دارد. وسایل اش دزدیده شد. از وحشت، وسایل شان را از به زمین انداختند و نهایاتا دست خالی به ترکیه بازگشتند.

«به ترکیه بازگشتیم بدونِ حتی کفش»

نمیتوانستم صورتشان را ببینم، فقط چشمانشان پیدا بود. با ماسک های سیاه پوشانده بودند. با زبانِ علامت با ما سخن میگفتند. به ما اشاره میکردند تا بترسانندمان. آنها ما را مجبور کردند که به پایین نگاه کنیم و نه بالا. همه ما را بازرسی کردند و گوشی هایمان را کنار گذاشتند، همچنین ساک هایمان، لباس هایمان و حتی کفش هایمان. سرانجام مدارکمان را پس دادند، پاسپورت ها و پول هایمان،فقط همین. بقیه وسایلمان، گوشی ها و ساک ها را به درون رودخانه انداختند. پسرم گریه میکرد. پسرم را از من گرفتند، او را پس گرفتم و ۲ نفر از آنها من را زدند. قصد داشتند مرا ساکت کنند. از نظامیان خواهش کردم که حداقل به من کمی لباس برای فرزندم بدهند. چونکه همه لباس های فرزندم خیس بود. سپس ما را به آنسوی رودخانه عقب راندند، به ترکیه بازگشتیم بدونِ حتی کفش
— S.S.

۵. ریسک های مرتبط با عقب راندن و بازگرداندنِ زنجیره ای

وقتیکه پناهجویان به ترکیه عقب رانده میشوند، خیلی ها با تهدیدِ دستگیری، بازداشت و نهایتاً عقب رانده شدن به کشور مبدا مواجه هستند. حائز اهمیت است که خیلی از مناطق این کشورها، منطقه جنگی فعال هستند. یا مناطقی هستند که در آن با خطر جدی آزار، شکنجه و حتی مرگ به دستِ حکومت و یا گروههای تروریستی دیگر مواجه هستند. خطرِ بازگردادنده شدن مداوم از کشوری به کشور دیگر، بازگرداندنِ زنجیره ای نامیده میشود و باعث نگرانیِ روزافزونِ MIT شده است. درحالیکه اقدامات مقاماتِ یونانی غیر قانونی است، عقب راندن افراد به ترکیه، میتواند به صورت بالقوه به محکوم کردن فردی به زندگی در محرومیت و حتی مرگ او منتج شود.

«برادر زنم کم شانس تر بود. دومین باری که از برادر زنم جدا شدیم ، او همه مسیر را به سوریه عقب رانده شد»

هنگامیکه به ترکیه بازگشتیم، (پس از به عقب رانده شدن)، توسط ارتش ترکیه گرفتار شدیم و در یک کمپ زندانی شدیم. همه به اورفا (Urfa)، یک کمپ بسته در مرز سوریه و ترکیه فرستاده شدیم. نمیتوانستیم بگوییم که اهل سوریه هستیم، چون تهاجم به عفرین (شهری در شمال سوریه) تازه آغاز شده بود. در این کمپ، زنها و بچه ها را از مردان مجرد جدا میکردند. برادر زنم کم شانس تر بود. دومین باری که از برادر زنم جدا شدیم، او همه مسیر را به سوریه عقب رانده شد. برادر شوهرم زن و خانواده نداشت، به همین خاطر، دو روز بعد به اِدلب عقب رانده شد. ادلب جایی است که بیشترین نفرت از کردها وجود دارد. وقتیکه به ادلب رسید تلفن نداشت. به مدت ۳ روز در ادلب زندانی بود. آنها - گروههای اسلامگرا - او را بازجویی کردند. توسط شبه نظامیانی که او را به بند کشیده بودند، شکنجه شده بود
— I.H.

A.N. آنچه به او رفته پس ازینکه توسط پلیس یونان به ترکیه عقب رانده شده را توضیح میدهد.

«در ترکیه نمیتوانم تقاضای پناهندگی کنم»

۷۰ کیلومتر قبل از رسیدن به ادرین (شهرِ ترکیه نزدیک به مرزِ یونان)، پلیس راهنمایی، اتوبوس را برای بازرسی متوقف کرد و از ما میپرسید که آیا کیملیک داریم. (کیملیک نام غیر رسمی برای اجازه اقامت موقتِ سوری ها در ترکیه است). سپس پلیس مرزی را صدا کردند، که ما را به هاتای ببرد. (هاتای نام ایستگاه پلیس در نزدیکی مرز سوریه). اینجا، ما را از طریق گذرگاه مرزی ’باب الهوی‘ به سمت سوریه عقب راندند. همچنین ما را واداشتند که برگه بازگشت داوطلبانه را امضا کنیم. مرا به ادلب بازگرداندند و آنجا جبهه النصره مرا گرفت. برای مدت ۴ روز تحت بازجویی بودم. در سوریه من برای کودکان جشن برگزار میکردم. همچنین برای هلال احمرِ عربی سوریه، کار میکردم. وقتی اینها را فهمیدند، مرا ول کردند که بروم. بار دوم - که قاچاقی به ترکیه برمیگشتم - خدا رو شکر، توانستم به استانبول برسم. مجبورم که بروم، نمیتوانم در ترکیه اعلام پناهندگی کنم. حق گرفتن کیملیک را از من سلب کرده اند. اگر دوباره دستگیر شوم به ادلب بازگردانده میشوم
— A.N.

ج. گزارش عقب رانده شدن ها و درک حقوق پناهندگان

چنانچه شما یا کسی که میشناسید، به عقب رانده شده اید و قصد دارید که داستان تان را به منظور کمک به دیگران، به اشتراک بگذارید، برای تماس با MIT به هیچ عنوان مردد نباشید. با ایمیل advocacy@mobileinfoteam.org و یا با واتس اپ از طریق شماره +30 694 431 2793 با ما تماس بگیرید. اطلاعات شما محرمانه باقی خواهد ماند و ما هیچ گاه اطلاعات شما را فاش نمیکنیم مگر اینکه خودتان اجازه دهید. بایگانی کردنِ اطلاعات شما به ما و بقیه سازمان های غیرانتفائی در منطقه کمک میکند تا کردارِ غیرقانونی را به چالش بکشیم و برای تغییر هم صدا شویم.

شکایت های رسمی و کارهای قانونی، توسطِ سازمانهایی که در زیر لیست شده اند قابل پیگیری است. با به اشتراک گذاشتن تجربیات تان با آنها، میتوانید به کسانی که پس از شما میایند کمک کنید تا آنها این درد و رنج را تجربه نکنند.

چنانچه به کمک MIT برای پر کردن فرم ها نیاز دارید، با ما از طریق اینجا تماس بگیرید.

وکلا در سازمانِ SolidarityNow در یونان، به مهاجرینی که از مرز عبور میکنند و با پلیسِ یونان مواجه میشوند، توصیه میکنند که حقوق خود را بدانند. و این نکات را بیان کنند:

  • تقاضای پناهندگی کنید و بخواهید که این تقاضا ثبت شود.
  • تقاضای کمک حقوقی کنید.
  • بخواهید که برایتان مترجم فراهم کنند.

اگر پناهجویی بازداشت شود، این حق را دارد که بداند به چه جرمی متهم شده و روند اعتراض گذاشتن بر این اتهام چیست — هرچند که در عمل این حق محترم شمرده نمیشود.

همچنین مهم است بدانید که قانوناً هر فرد به محض ورود به یونان، حق دارد که برای پناهندگی تقاضا بدهد. اما این تقاضاها ممکن است که با خشونتِ مقامات همراه باشد.